سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشعار کنگورچی

  کنگورچی بکن ختم تو این راه کج وپیچ زیــرا  که تو  بسیــار  فتادی  و  ستادی دیدی تو درین راه بسی خوف وخطر را ماننده  به کــوران  به  هــر چاه  فتادی کنگورچی?

کنگورچی بکن ختم تو این راه کج وپیچ

زیــرا  که تو  بسیــار  فتادی  و  ستادی

دیدی تو درین راه بسی خوف وخطر را

ماننده  به کــوران  به  هــر چاه  فتادی


کنگورچی


نوشته شده در چهارشنبه 94/2/23ساعت 6:32 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

 دار  جهان  هستی  دائیــم  به  ما جفا کرد هر روز چرخ گردون تجدید ماجرا کرد ” در عقد   تعلق   فرسوده   بود   فطرت از خود گسستن آخیر این رشته را رسا کرد ” در جلب آرزو  ها   شام   و  سحر دویدیم از  پا  فتادیم  اما  خود  را ز ما  جدا کرد در  انتظاری  یاری   بودیم  ما  ز  یاران در روز بَد  یاران خود  را ز ما سوا کرد یاری   و  همدلی  ها  باشد   تا  لب  گور سنگ مزار ما  را یاران  به  زیر  پا کرد درد  تعلق   هرگز   راهی    شِفا   ندارد نتوان   با  دوا  و    نتوان   با    دعا کرد حرص وطماع و نیرنگ بیهوده زنده گانیست با خاک گور بتوان این هرسه را رها کرد در کشتی یی دل ما جمعی ز بی خدایان با  کینه   و  عداوت   تمرین    ناخدا کرد کنگورچی با دلی را از  بیدلان  بیامـــوز چون عقدهء دلم را بیدل گسست و،وا کرد--------------------------------22 – 10 – 1388هجری خورشیدی سروده شده است شیر احمد یاور کنگورچی افغانستان


دار  جهان  هستی  دائیــم  به  ما جفا کرد

هر روز چرخ گردون تجدید ماجرا کرد

” در عقده   تعلق   فرسوده   بود   فطرت

از خود گسستن آخیر این رشته را رسا کرد ”

در جلب آرزو  ها   شام   و  سحر دویدیم

از  پا  فتادیم  اما  خود  را ز ما  جدا کرد

در  انتظاری  یاری   بودیم  ما  ز  یاران

در روز بَد  یاران خود  را ز ما سوا کرد

یاری   و  همدلی  ها  باشد   تا  لب  گور

سنگ مزار ما  را یاران  به  زیر  پا کرد

درد  تعلق   هرگز   راهی    شِفا   ندارد

نتوان   با  دوا  و    نتوان   با    دعا کرد

حرص وطماع و نیرنگ بیهوده زنده گانیست

با خاک گور بتوان این هرسه را رها کرد

در کشتی یی دل ما جمعی ز بی خدایان

با  کینه   و  عداوت   تمرین    ناخدا کرد

کنگورچی با دلی را از  بیدلان  بیامـــوز

چون عقدهء دلم را بیدل گسست و،وا کرد

--------------------------------
22 – 10 – 1388هجری خورشیدی

سروده شده است

شیر احمد یاور کنگورچی

افغانستان


نوشته شده در شنبه 94/2/5ساعت 10:15 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

ز چاک نگاه موج سرشکم به یخن ریخت آب رخم از دست ستمــگر به لگن ریخت آزادگی یم در چمن سبــــــــــز فلک رفت بیچــارگی یم  در دهن گنـــده دهن ریخت بگرفت به جفا جاهل دوُن فـــــکر  سلیمم چون قطرهء باران همه درصحن چمن ریخت دامــــان فلک شـام گهان پُر بشد از خون جـلاد زمان آن همـــه در دامن من ریخت تقسیــــم گر ِ شادی و غمی گردش دوران در قلب منی خون شده دل،رنج و محن ریخت عطر گل و گل غنچه و گلـــزار جهان را باد سحری جملگی در مشک ختن ریخت بیــــداد   زمان بسکه نمود خوار و پریشم خونآبــهء دل از پس مُردن به کفن ریخت کنگورچی همـــه دانش و فهم و خردش را باعجز و سرافگندگی در خاک وطن ریخت ---------------------------------------------- 6/ 5 / 1385 هجری خورشیدی سروده شده است افغانستان?


گرکله به اخلاص شود خم بدری  دوسـت

آن سر بشود لایقی  قربان  سـری  دوست

من کلــــهء پائیــن شده خویش به اخلاص

قربـــان بکنم تاکه شود عیــد بری دوست

دارم امیـــــدی که درین  صبحگهء  عیــد

در خون دل خویش بیــــــابم اثری دوست

کنگورچی منــــــم پُر گنهی تر شده دامان

با کله روم  تاکه بگیــــــرم خبری دوست

------------------------


14 – 8 – 1390 هجری خورشیدی


سروده شده است

 شیراحمد یاور کنگورچی

افغانستان


نوشته شده در شنبه 94/2/5ساعت 9:55 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

ز چاک نگاه موج سرشکم به یخن ریخت آب رخم از دست ستمــگر به لگن ریخت آزادگی یم در چمن سبــــــــــز فلک رفت بیچــارگی یم  در دهن گنـــده دهن ریخت بگرفت به جفا جاهل دوُن فـــــکر  سلیمم چون قطرهء باران همه درصحن چمن ریخت دامــــان فلک شـام گهان پُر بشد از خون جـلاد زمان آن همـــه در دامن من ریخت تقسیــــم گر ِ شادی و غمی گردش دوران در قلب منی خون شده دل،رنج و محن ریخت عطر گل و گل غنچه و گلـــزار جهان را باد سحری جملگی در مشک ختن ریخت بیــــداد   زمان بسکه نمود خوار و پریشم خونآبــهء دل از پس مُردن به کفن ریخت کنگورچی همـــه دانش و فهم و خردش را باعجز و سرافگندگی در خاک وطن ریخت ---------------------------------------------- 6/ 5 / 1385 هجری خورشیدی سروده شده است افغانستان?

از چاک نگاه موج سرشکم به یخن ریخت

آب رخم از دست ستمــگر به لگن ریخت

آزادگی یم در چمن سبــــــــــز فلک رفت

بیچــارگی یم  در دهن گنـــده دهن ریخت

بگرفت به جفا جاهل دوُن فـــــکر  سلیمم

چون قطرهء باران همه درصحن چمن ریخت

دامــــان فلک شـام گهان پُر بشد از خون

جـلاد زمان آن همـــه در دامن من ریخت

تقسیــــم گر ِ شادی و غمی گردش دوران

در قلب منی خون شده دل،رنج و محن ریخت

عطر گل و گل غنچه و گلـــزار جهان را

باد سحری جملگی در مشک ختن ریخت

بیــــداد   زمان بسکه نمود خوار و پریشم

خونآبــهء دل از پس مُردن به کفن ریخت

کنگورچی همـــه دانش و فهم و خردش را

باعجز و سرافکندگی در خاک وطن ریخت

----------------------------

شیر احمد یاور کنگورچی

6/ 5 / 1385 هجری خورشیدی

سروده شده است

افغانستان


نوشته شده در شنبه 94/2/5ساعت 9:36 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

  آتش  جبــــــــر و  ستـــــم  افروختند  بغض  و طمع  هر دو  بهـم  توختند  با  چُل  و نیـرنگ  و دَغا   و  فریب  چرم  و چکل  بهــر  خود  اندوختند  باز  کدنــد  مکتــب  کیــد  و ریـــــا  طـــــرز  دروغ  و  قســــم  آموختند  نالــــــه  و  غوغــــــا  بنمــوند  سر  آب  به  شیــــــــر  گد کده  بفروختند  تا که  زدند  شعلـــه  به  جان  وطن  خانه ای  خود  نیــز  دران  سوختند  چور  کدنــد  مـال  وطنــــــــدار  را  پــــاره  کدنـد  بر  تن  خود  دوختند  کنگورچی  گردید حــزین  و پریش  آتــش  غــــم  در  دلــــش  افروختند  ------------------------------------------- 27 دلو 1378 هجری خورشیدی سروده شده است کنگورچی/کشم/ بدخشان


آتش  جبــــــــر و  ستـــــم  افروختند

بغض  و طمع  هر دو  بهـم  توختند

با  چُل  و نیـرنگ  و دَغا   و  فریب

چرم  و چکل  بهــر  خود  اندوختند

باز  کدنــد  مکتــب  کیــد  و ریـــــا

طـــــرز  دروغ  و  قســــم  آموختند

نالــــــه  و  غوغــــــا  بنمــوند  سر

آب  به  شیــــــــر  گد کده  بفروختند

تا که  زدند  شعلـــه  به  جان  وطن

خانه ای  خود  نیــز  دران  سوختند

چور  کدنــد  مـال  وطنــــــــدار  را

پــــاره  کدنـد  بر  تن  خود  دوختند

کنگورچی  گردید حــزین  و پریش

آتــش  غــــم  در  دلــــش  افروختند


-------------------------
27 دلو 1378 هجری خورشیدی
سروده شده است
کنگورچی/کشم/ بدخشان




نوشته شده در سه شنبه 94/1/25ساعت 1:24 صبح توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

  تازه ترین تصویر حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی شاعر اندیشمند و وطن پرست سر زمین با غرور افغانستان که تحفه ای دست مهربان طبیعت را بدست دارند. یعنی دو چوچه قمری که در پنجره اتاق شان چشم بجهان گشودند. شنبه 22 فروردین ماه 1394 هجری خورشیدی کابل/ افغانستان?

 
تازه ترین تصویر حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

شاعر اندیشمند و وطن پرست سر زمین با غرور افغانستان

که تحفه ای دست مهربان طبیعت را بدست دارند.

یعنی دو چوچه قمری که در پنجره اتاق شان چشم بجهان گشودند.

شنبه 22 فروردین ماه 1394 هجری خورشیدی

کابل/ افغانستان

نوشته شده در دوشنبه 94/1/24ساعت 11:26 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

تصویر شاعر و نویسنده معاصر کشور حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی اخذ تصویر دوشنبه 24 حمل ( فروردین ) 1394 هجری خورشیدی که برابر میشود به 13 اپریل 2015 میلادی کابل/ افغانستان?


تصویر شاعر و نویسنده معاصر کشور

حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی

اخذ تصویر دوشنبه 24 حمل ( فروردین ) 1394 هجری خورشیدی

که برابر میشود به 13 اپریل 2015 میلادی

کابل/ افغانستان


نوشته شده در دوشنبه 94/1/24ساعت 11:21 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

نامت  به  نامــــداران  پهلوی  نام  بادا سر  سرکشان  عالم   بر  تو غلام  بادا ظلم و ستم به یادت  درخواب هم  ندیده انصاف وعدل و احسان ورد کلام  بادا رزق  حلال  دائیم  بادا به  نوش جانت نان  حرام  همیشــه  بر  تو  حرام  بادا میزان عدل ودادت بادا چو چرخ گردون ازدوست وهم ز دشمن برتو سلام  بادا گر  پُختگان  عالم   گرد   آورد   دلیلی در پیش منطق  تو  نا پُخت و خام  بادا هر خواهشات پاکت گردد به تو مییسر خوبی  به  زنده گانیت  وفق مرام  بادا هرسرکشی که پیشت سازد بلند سرش را آن راست قامت او چون  حرف لام  بادا کنگورچی کرد برایت ذکر و دعامداوم مهر  و  وفا ات بر  او  طور مُدام  بادا ------------------------------------------ 19 جدی 1374 هجری خورشیدی سروده شده است شیر احمد یاور کنگورچی?  SHER AHMAD YAWER KANGOORCH شاعر و نویسنده شهیر معاصر  از ولایت بدخشان افغانستان


نامت  به  نامــــداران  پهلوی  نام  بادا

سر  سرکشان  عالم   بر  تو غلام  بادا

ظلم و ستم به یادت  درخواب هم  ندیده

انصاف وعدل و احسان ورد کلام  بادا

رزق  حلال  دائیم  بادا به  نوش جانت

نان  حرام  همیشــه  بر  تو  حرام  بادا

میزان عدل ودادت بادا چو چرخ گردون

ازدوست وهم ز دشمن برتو سلام  بادا

گر  پُختگان  عالم   گرد   آورد   دلیلی

در پیش منطق  تو  نا پُخت و خام  بادا

هر خواهشات پاکت گردد به تو مییسر

خوبی  به  زنده گانیت  وفق مرام  بادا

هرسرکشی که پیشت سازد بلند سرش را

آن راست قامت او چون  حرف لام  بادا

کنگورچی کرد برایت ذکر و دعا مداوم

مهر  و  وفا ات بر  او  طور مُدام  بادا

------------------------------
19 جدی 1374 هجری خورشیدی

سروده شده است

شیر احمد یاور کنگورچی


نوشته شده در دوشنبه 93/12/11ساعت 8:31 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

  جناب شیر احمد یاور کنگورچی با اقوام محترم کشم بدخشان  تاریخ اخذ تصویر جدی 1393 هجری خورشیدی

جناب شیر احمد یاور کنگورچی با اقوام محترم کشم بدخشان

تاریخ اخذ تصویر جدی 1393 هجری خورشیدی


نوشته شده در جمعه 93/11/3ساعت 4:58 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

  جناب محترم کنگورچی صاحب با محاسن سفیدان ولسوالی کشم بدخشان  از طرف راست جلالتمأب شیر احمد یاور کنگورچی  محترم الحاج برات محمد تدبیر  سناتور کامل بیک حسینی خواهرزاده کنگورچی صاحب  محترم الحاج عبدالبصیر عشرت  محترم احمد مسعود فرزند کنگورچی صاحب و دیگران..


جناب محترم کنگورچی صاحب با محاسن سفیدان ولسوالی کشم بدخشان

از طرف راست جلالتمأب شیر احمد یاور کنگورچی

محترم الحاج برات محمد تدبیر

سناتور کامل بیک حسینی خواهرزاده کنگورچی صاحب

محترم الحاج عبدالبصیر عشرت

محترم احمد مسعود فرزند کنگورچی صاحب و دیگران..


نوشته شده در جمعه 93/11/3ساعت 4:36 عصر توسط شیر احمد یاور کنگورچی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5      >

Design By : Pichak